سلام دوستان...
دوستان ناپدید و پدیدار...
ناپدید اشاره داره به نازی و سمیرا...
جمعه من و بهار خانوم جون با دوستای دانشگاه سپیده دختر داییش
رفتیم رامسر...
جای همتون خالی خیلی خوش گذشت..
با اونکه نبودین اما این و جز گردشای علمی به حساب میارم...
ناهار کباب خوردیم...کلی عکس گرفتیم...
بعد تله کابین سوار شدیم....خیلی باحال بود....
ایشالا یه روز همگی با هم ( ها؟.... )
دیروز خونه مریم اینا بودم...از همین جا از مهمون نوازی ایشون تشکر میکنم
مریم معتاد شده....معتاد سریال ومپایر..
من معتادش کردم....بگذریم....
از خودم بگم...حالم خیلی خوبه...( همه بگید خدا رو شکر )
و اینکه کلاسای تور لیدری ثبت نام کردم با بهار...
امرووزم ۳ تا ۸ اولین جلسه ی کلاسه....
دیگه جونم براتون بگه...گوشی خریدم...خیلی خوشحالم...
آخه یه مدت در رنج و عذاب بودم...
امروز پیش سال مامان بزرگ محدثه ست....
خدا رحمتشون کنه...روحش شاد...
واسش یه صلوات بفرستین....
آفرین دخترای گلم..
تمام...