سال نو پیشاپیش مبارک

سلام دوستان خوبم.. 

امیدوارم هر جا که هستین شاد شاد شاد باشین...... 

من به کمک یلدا سفره هفت سینمون رو گذاشتیم.... 

بعدا عکسش و میذارم... 

بچه های عزیز...امسال با همه ی بدی ها خوبی هاش تموم شد... 

هر چند بد اما کنار هم خاطرات خوبی داشتیم...

خاطراتی که هیچ وقت تکرار نمیشن... 

دلم واسه سال ۸۹ نه...اما واسه روزایی که با هم گذروندیم تنگ میشه...  

امسال سمیرا به عقد میلاد دراومد... 

ما بررسی مقابله ای داشتیم با خانوم خادم.. 

ادبیات داشتیم با خانوم ظهوری... 

یادتونه چطور وقتی سمیرا و میلاد و تو ماشینشون دیدیم ذوق کردیم؟

آخی...سمیرا جون از همین جا میگم  

امیدوارم همیشه در کنار میلاد لحظه های خوب و خوشی رو سپری کنی..  

 

امسال نازی هم به عقد فراز دراومد... 

درسته سخت اما بالاخره موفق شدیم تو جشنشون شرکت کنیم 

چه روز خوبی بود....وقتی دیدیم دوست مهربونمون کنار عشقش میرقصه...   

وشحاله و ما هم از خوشحالیش ذوق مرگ بودیم... 

نازی جون امیدوارم سال خوبی داشته باشی در کنار بابا فرازی   

امسال خیلی دوره داشتیم...خونه ی بهار اینا ..محدثه ..من... 

بهار و محدثه جون امیدوارم امسال هیچ غمی سراغتون نیاد و به آرزوهای قلبیتون برسین!  

 مریم جون نهار خونه شما یادم نرفته... 

مرسی بابت روزای شادی که واسه ما ایجاد کردی... 

مرسی که همیشه روحیه ی گروه بودی...

امیدوارم امسال نیمه ی گم شده ت و پیدا کنی و همیشه بخندی 

و ما از خنده های تو شاد شیم!  

 

و ندا که تو شادی و غم همراه ما بودی...مخصوصا من!

سال خوبی نبود واست ....خیلی ماجرا داشتی...اما  

امیدوارم امسال پر بشه از خاطرات خوب  

امیدوارم به خواسته های قلب مهربونت برسی! 

  

در آخر از خدای خوبم میخوام تو لحظه لحظه ی این گروه حضور داشته باشه... 

دستمون رو رها نکنه....غم ها رو ازمون دور کنه.....

سلامتی و خوشبختی و موفقیت نثارمون کنه... 

و ما رو همیشه همین طور مهربون کنار هم در پناه خودش حفظ کنه...

 

سال نو مبارک 

یا حق!

تولدت مبارک

سلام دوستای عزیز...

امروز تولد دوست عزیزمان مریم است...

که بسیار زیبا مصادف شده است با چهارشنبه سوری!

امشب مریم تو کوچشون مراسم دارن....

خوش به حالش...واسه من که یه روز عادیه مث روزای دیگه...

کم کم داریم به سال ۹۰ نزدیک میشیم و

این سال مزخرف و به ته ش میرسونیم...

امیدوارم همگی حالتون خوب باشه....

از سمیرا و نازی اصلا خبر ندارم...

دلم تنگ شده واسشون...

محدثه پس کی عکسا رو میدی بهم........؟

حالا همه دست دست دست.....تولد نازنین مریمه...

تولدت مبارک مریم جون

ایشالا امسال به هر چی میخوای برسی

بروسکت

سلام...

امروز بعد از مدت ها اومدم دانشگاه....

به دیدار بهار محدثه و ندا نایل شدم

جای بقیه بچه ها خالی بود..

امرزو محدثه اینا به پیشنهاد یه نفر آدم رفتن غذایی به نام بروسکت خوردن

غذا حاوی :

نان تست ..۲ کیلو پیاز و ۳ کیلو گوجه بوده...

. بچه ها داشتن بالا میاوردن....

این است جزای کسی که بدون من میره صفا سیتی

شرح مفصلش به عهده خودشون!

خیلی ناراحتم..

اومدم از خودم بنویسم اما محدثه یه چیزی گفت خیلی ناراحت شدم...

یعنی خیلی به طرز عجیبی الان غصه دار گشتم...

گفت :

مستر فرنیا تصادف کرده...

آخی...

اینروزا اصلا نیومدم دانشگاه...شما هم بدون من کلی حال کردین...

حال و حوصله دانشگاه رو ندارم...حتی گردش علمی!

روزای خوبی نیست...گفتنی نیست!

به به بچه ها...

کی گفت نمیخوایم بریم کلاس مستر فرنیا؟

هر کی گفته.....؟ راست گفته!

فعلا اومدم ابراز وجود بکنم تا بعد...

آخه ۸ صبح کی میره سر کلاس بشینه؟

اونم چی؟ ترجمه شفاهی ۳؟؟؟

خداوند صبر عنایت فرماید...