سلام بچه های عزیز...
امروز یه روز کسل کننده و مسخره ست.....
دیروز روز بسیار خوبی بود...
همگی خونه مریم اینا بودیم..
به مناسبت جشن تولدش....
چهارشنبه ی هفته ی پیش هم
خونه بهار اینا بودیم که بسی خوش گذشت....
دیروز سمیرا و نازی نبودن...جاشون خالی بود....
تو جشن واسه مریم فال بو علی سینا گرفتم ۳۰ سالگی دراومد...
بهار ۲۵...
ندا هم فکر کنم ۲۶...
ای آدمای زرنگ.....
راستی من و محدثه خاونم دعوت شدیم به مصاحبه...
دوشنبه ۵ اردیبهشت باید بریم پایتخت..
اصلا کی به ما گفت بریم امتحان بدیم واسه تدریس؟
ها؟ فقط میخوام بدونم کی گفت؟
هر کی گفت خودش ما رو میبره تهران...
دیگه با من و محدثه صحبت نکنید ما هم فارغ التحصیلیم هم شاغل...
محدثه؟ بیا بریم عزیزم...
سلام:-)
دیروز تولد بهار خانم جون بود
البته فردا می خواد تولد بگیره..
بهار جونم از همین جا از طرف همه بچه ها میگم
تولدت هزاران بار مبارک گلم
و بازم از همین جا از طرف همه بچه ها به خودم می گم :
محدثه جون تولدت مبارک آخه فردا تولدمه
آخ جون هورررااااااااااا...
خوب میبینم که بالاخره تعطیلات هم تموم شد و ما تنبلا باید بریم دانشگاه...
وای که چقدر سخته ...نه؟؟
امروز من و ندا و مریم افتخار دادیم رفتیم دانشگاه...
تقریبا هیشکی نبود...
کلاس مستر فرنیا تشکیل نشد...
و کلاس آزمون سازی آقاجانزاده هم تشکیل شد
من و مریم جا موندیم...
روز خوبی بود.....جای همتون خالی....
حالا قراره ساعت ۵:۳۰ هم برم پیش بهار و محدثه...
نمیدونین؟
چطور نمیدونین...بهار و محدثه میرن کلاس خانوم خادم....
چرا؟ نمیدونین؟ ای بابا...
خوب نمیگم از خودشون بپرسین.....
من که چیزی نمیدونم...
نازی تبریزه...حالا حالا ها نمیاد......
سمیرا که کاملا محو شده ...خبری ازش ندارم..
بقیه خوبن....
محدثه هم در بستر بیماریه....
سرما خورده اما خوب دیگه به عشق دانشگاه داره میاد...
چی؟ دکتر؟ .
.نه...نه....!
خوب دیگه تا همه چیز و لو ندادم برم....
سلام بچه ها...
امروز دل دوستتون خیلی گرفته...
با همه تلاشی که کردم گریه نکنم...
اما اشکم در اومد...
خیلی غصه دارم بچه ها...
اینروزا هوا خیلی خوبه و بهار همش
دلش مخواد بریم گردش علمی...
اما خوب نشد...
امروز میخواستیم بریم امام زاده هاشم
اما نشد...
فردا هم ماسوله...لابد اونم نمیشه..
حالم خیلی بده.....دیگه دارم دیوونه میشم...
خدایا....کمک کن...
واسم دعا کنید بچه ها...
سلام بچه ها...
امروز ٤ فروردینه دلم واسه همتون تنگ شده
مخصوصا ناری که ضایعش کنم بعد بخندم
شوخی کردما
به هر حال امیدوارم هرجا هستین شاد باشین:-*