با سلام...
ازون جایی که من فعال ترین عضو این جمع هستم
خودم مینویسم ...
عرضم به حضور انورالسادتتون که ما دیروز امتحان ارشد داشتیم....
ما یعنی :
من ..ندا....محدثه....بهار ...مریم..
سمیرا و نازی جون که امتحان ندادن...در واقع افتخار ندادن..بله...
امروز کلاس متون ادبی داشتیم که من تشریف نیاوردم
اما از تعاریف شما دوستان عزیز فهمیدم که
کلاسی بس جالب بوده و کلی خندیدین....
چرا؟ چون استاد گفته :
به معشوقه خویش نامه نوشته ترجیحا شعر بیایید و اجرا کنید....
جلل الخالق....
منم که میدونید....عاشق!
خوب فردا ساعت ۸ صبح با آقای فرنیای عزیز کلاس داریم...
نازی که اصلا نیست....
اما شما دوستان رو خواهم دید..
قابل توجه همه دوستان :
من و محدثه کباب خوردیم امروز جاتون خالی
گفتم که من و محدثه ی عزیز عذاب وجدان نگیریم
سلام به همه دوستای گلم...
امیدوارم که همتون شاد و سلامت باشین...
با توجه به اینکه ترم آخر هستیم با ایجاد این وبلاگ خواستم
تا دوستی قشنگمون تا همیشه پا بر جا بمونه و همه با هم سال های سال
در ارتباط باشیم...
میخوام همگی تو این وبلاگ از هر چیز که دوست داریم بنویسیم و حرف بزنیم...
امیدوارم خاطرات قشنگی تو این صفحات مجازی حک بشه...
به امید رسیدن به همه ی آرزوهامون..