سلام دوستان از هم پاشیده...
اینروزا سرمون خیلی شلوغه...
محدثه که درگیر مهموناست و کوزت شده....
ما هم از هر طرف غم و غصه داریم...
غم و غصه پایان نامه...ترجمه ی انفرادی....و پروژه فرنیا...
منم طبق معمول دقیقه نودم...
امیدوارم سوتی نشه فقط ترم آخری.....
جمعه من و بهار داریم میریم قلعه رودخان...
شاید مریم بیاد...
کاش محدثه هم بیاد....
دلم کمی گرفته....وای حس میکنم خیلی سر در گمم..!